ورزش /تخم کفتر/عینک
مدتیه ورزش میکنم / توی خونه/ رایان هم همراهیم میکنه / یه اهنگ شاد /
دستگاه ورزشی و رایانی که به جای من به نفس نفس می افته /
خستگی بعد از ورزش لذت بخش ترین خستگیه /
تازه کشفش کردم/ حس خوبیه
مدتیه رایان یاد گرفته با موبایلم ور میره زیرو بمشو بهتر از من بلده/
با دستگاه ایکس باکس خودش بازی میکنه و روشن میکنه
و کارتون میزاره و خلاصه کارهایی که من بلد نیستم رو به خوبی انجام میده
فقط....هنوز حرف نمی زنه ..حرفها ی رو تکرار میکنه ...با زبون خودش ...
دامنه لغت بالا نیست ولی همه چی رو با اشاره بهم میفهمونه
تخم کفتر از همسایه مادر شوهرم به دستم رسید افاقه نکرده/
نمی خوام نگران باشم چون تینا هم
خیلی دیر به حرف اومد ولی در این سن وضعش از رایان بهتر بود
هر وقت فرصت گیرم میاد و یه افتاب میبینم می برمش پارک و وقتی
بر میگردیم یه حموم و یه ناهار و یه خواب طولانی
و اما دخترم ..
چشمهای خوشگلش رو قاب گرفتیم گذاشتیم پشت ویترین
اعصابم خورده نه برای عینکی شدنش/ برای اینکه اردیبهشت ماه از طرف
مدرسه مربی بهداشت بهم گفت چشمهاش ضعیفه و من
بلافاصله از بهترین چشم پزشک و فوق تخصص جراحی چشم با بدبختی
نوبت گرفتم و با پدرش رفت دکتر و ساعتها معطل شدن و در نهایت گفتن
چشمهاش سالمه و من توی همین وبلاگ خبرش رو
نوشتم غافل از اینکه جناب دکتر معروف وقتش رو برای تعیین نمره چشم
یه بچه نزاشته و معاینه رو سپرده به پرستاری که فقط دوره دیده
و هیچ تخصص خاصی نداره / امسال دوباره معلمش برام
نامه نوشت که تینا خوب تخته رو نمی بینه بلافاصله با پدرش رفت
یه اپتومتریست که در بهترین عینک فروشی رشت کار میکنه و کارش خیلی
خوبه نتیجه اینکه باید عینک بزنه ...
عینکش فردا اماده است / خودش خوشحاله / مامانش غصه دار
پ ن 1: زیاد اعتقادی به تخم کفتر ندارم ولی تجربیات مشابه اگر دارید
با کمال میل استقبال می کنم
پ ن 2: هرگز به پزشکی که وجدان کاری رو زیر پا میزاره صرفا به
دلیل مشهور بودنش اعتماد نکنین