نی نی نی نی بازم نی نی
مامان حسود
این روزهای شیرین تکراری
یه برش از روزهای مادرانه
احوالات مادرانه
گذشت در زندگی
دوستی می گفت: «یادته مامانا وقتی کلاف کامواشون گره میخورد چی کار میکردن؟ هی کلنجار نمیرفتن که گره بزرگ تر و کورتر بشه. سر و تهش رو میبردین و به جاش یه گره ظریف و کوچولو میزدن. بعدشم اون گره رو توی بافتنی یه جوری محو میکردن. ما هم اگه دلخوری ها رو بزرگش کنیم بزرگ تر میشه. سروتهش رو ببر و یه گره کوچیک بزن و بذار کلاف زندگیمون ادامه پیدا کنه.» من میگم: با گذشت زمان بزرگ می شویم و با" گذشت"، "بزرگ" .