تینا جونتینا جون، تا این لحظه: 19 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره
رایان جونرایان جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

دختر بهار ღ پسر تابستان

هیـــــس !

1392/10/10 21:37
نویسنده : مامان شادی
543 بازدید
اشتراک گذاری

این پست رو رمز در نمی کنم و از خوانندگان خاموش وبلاگم هم خواهش می کنم در این

بجث شرکت کنن..نه به دید صرفا نقد فیلم..که از دیدگاه مادرانه نقد کنید

 


 

 بعد از خوندن متنی در مورد این فیلم که چند روز پس از اکرانش در سینماها منتشر شد بر خودم

لازم دونستم که حتما این فیلم رو ببینم ..با وجود دلبند عزیزمان مدتهاست با سینما رفتن

خداحافظی کردم .به ناچار از  مدتها قبل سی دی  این فیلم رو خریده بودم ولی از اونجایی که هر

چیز رو دوست دارم در زمان مناسبش ببینم دندون رو جیگر گذاشتم تا  فرصت مناسبش پیش

بیاد..تصمیم داشتم شب واکسن رایان که احتمال میدادم باید شب زنده دار باشم این فیلم رو

ببینم ولی اوضاع جسمی رایان و اوضاع روحی خودم مساعد تمرکز کردن برای دیدن فیلم به این

مهمی و تاثیر گذاری نبود..تا امروز این فرصت دست داد و پس از خوابوندن رایان فرصتی شد تا با

آرامش کامل این فیلم رو ببینم..

صحنه های بسیاری رو اشک ریختم..اینکه حتی خودم رو جای مادر متهم و یا خود متهم بزارم

برام دردناک بود..این فیلم باعث شد بفهمم بیش از اونچه که فکرش رو می کنیم نسبت

فرزندانمون مسولیت داریم..مسوولیتی که اگه یه جا به خطا بریم شاید هیچوقت دیگه قابل جبران

نباشه..اینکه در زمینه رابطه جنسی و هشدارش به کودکانم تا چه حد باهاشون صریح باشم..این

اطلاعات از چه سنی بهشون داده بشه..؟؟ و از همه مهمتر چگونه آگاه بشه ؟

دختر 9 ساله من هیچی در مورد این روابط نمی دونه.خواسته من از شما مادران اینه که ادامه

مطلب رو که از جایی خوندم و وادارم کرد این فیلم رو ببینم رو بخونید و نظرتون رو برام

بنویسید..آیا دختر 10 ساله رو با این روابط آشنا کنم و بهش هشدار بدم؟ و اگر بله..چگونه؟؟

 

 

دیدن این فیلم  رو  برای هر والدی واجب (یا دست‌کم مستحب!) می‌دونم.

بعدا نوشت: ممنون از دوستان عزیزی که نظر خصوصی گذاشتند-در خصوص این پست نظرات رو عمومی مطرح کنید که همه استفاده کنند-ممنونم 

 

 بعضی‌ها می‌گویند دختر بزرگ کردن سخت‌تر است. می‌گویند پسر دست آخر می‌تواند گلیمش را از آب بیرون بکشد، زنش را خودش انتخاب کند و بعد از هزار بار عاشق شدن هم ککش نگزد. دختر که داشته باشی، برای هر ثانیه‌ای که جلوی چشمت نیست دلت می‌لرزد. برای هر بار لرزیدن دلش پشتت تیر می‌کشد. برای هر غریبه‌ای که از کنارش می‌گذرد نفست حبس می‌شود. مادر است دیگر؛ عزیزتر از این دختر ظریف و نحیف چه چیزی در دنیا دارد؟ آن وقت همین عزیزترین را باید راه رفتن یادش بدهی تا به اولین اسباب‌بازی که رسید، تو را یادش برود و بدود سمتش. بعد از آن دیگر تو نیستی. تو آن گوشه نشسته‌ای و این دخترت است که می‌رود و دور و دورتر می‌شود و تو مجبوری با چشم‌هایت بدرقه‌اش کنی و در دلت دعا کنی که مبادا.... مبادا با چشم‌های گریان برگردد.

 

کابوس مادرهای دختردار همین است. این که یک روز در را باز کنند و دخترشان با چشم‌های گریان (و حتی چیزهای بدتر) پشت در باشد. چه کار می‌کنیم اگر کابوس شوم‌مان تعبیر شود؟ اصلا حاضریم به آن فکر کنیم؟ یک بار از خواننده‌های وبلاگ خواستم بهش فکر کنند. یک کتاب گذاشتم و گفتم این یک کتاب انگلیسی است برای کودکان زیر سن دبستان که با هدف آموزش مسائل جنسی نوشته و نقاشی شده. چه کسی حاضر است این کتاب را به بچه‌اش بدهد و در چه سنی؟ راستش بخشی از جواب‌ها تاسف‌بار بود. خیلی از مادرها ترجیح می‌دادند اصلا به چنین چیزی فکر نکنند. یکی‌شان خیلی صریح گفت «من انکار می‌کنم. یعنی حتی اگر بچه‌ام از جایی چیزی بفهمد هم انکارش می‌کنم، چون خجالت می‌کشم برایش توضیح بدهم.» به او گفتم «فکر می‌کنی وقتی بچه‌ات باسواد شد، باز هم برای سوال کردن پیش تو می‌آید؟ فکر نمی‌کنی گوگل جواب همه سوالهایش را خیلی راحت و بی‌خجالت می‌دهد؟» گفتند «همین مانده که تربیت بچه‌مان را بسپاریم به گوگل!» گفتم «دکتر مینو محرز (پیشگام مبارزه با ایدز در ایران) می‌گوید باید دخترتان را در سن چهارم دبستان مجهز کنید به وسایل پیشگیری از ابتلا به ایدز، چون اتفاق‌های ناگوار جنسی ممکن است رخ بدهد...» گفتند «چرا رخ بدهد؟ مگر برای ما رخ داد؟!» انگار در ذهن چنین مادری با تمام دنیا قرارداد بسته شده که هیچ اتفاق ناگواری برای دخترش رخ ندهد! اگر جایی از این قراردادها می‌فروشند، بگویید ما هم برویم ته صف دوتایی‌اش بایستیم! من که با زمین هم نتوانستم قرار بگذارم که وقتی دخترم افتاد، زانویش زخم نشود، چه برسد به چنین قرار بزرگی با همه آدم‌ها و اتفاق‌های دنیا. برای همین مجبور شدم به همه این کابوس‌های شوم فکر کنم. شب‌های زیادی را خواب‌های بد ببینم و گریه کنم و با گریه از خواب بیدار شوم و تا صبح به روزی فکر کنم که پشت در خانه‌ام اتفاق هولناکی رخ بدهد. شاید به نظر مازوخیستی (خودآزارانه) برسد؛ اما این ماهیت مادری است. مادرانگی حکم می‌کند که به دخترت درست دویدن را یاد بدهی تا به سرعت از تو دور شود. بعد بنشینی روی نیمکت پارک و آماده باشی برای ساعت شومی که شاید او با زانوهای خونین برگردد و دست‌های تو را لازم دارد. من از روزی که دختر بزرگم راه رفتن را یاد گرفت، خودم را آماده کرده‌ام و حالا چند روزی است که دختر کوچکم هم راه می‌رود. دخترها را می‌سپارم به خدا و دعا می‌کنم که هیچ اتفاقی برایشان نیفتد. اما اگر هم افتاد... آغوشم برایشان باز است.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مهسا مامان نورا
10 دی 92 22:03
وا ی خدای من چقدر سخته که این همه بنویسی بعد بپره فشارت میره بالا میگم شادی جون با این نوشته های اشک آورت د رمورد این فیلم و نظر خودت واجب دونستم بر خودم که این فیلم رو ببینم ول یمن همیشه قبل ا زاینکه ازدواج کنم و بچه دار بشم ایده ام این بود که چه پسر چه دختر فرقی نمیکنه دوست دارم طوری باشه که در همه مردی باهاش دوست باشم و با خودم و حتی پدرش راحت باشه الان تو این زمونه خیل یچیزا رو میبینیم و میشنویم و نباید در موردش شک کنیم که بچه ها امیال جنسی و غریزه دارن و باید تا حدودی نسبت به اقتضای سنشون واسشون سربسته توضیح داد طوری نه که حساس بشن که چرا این حرف رو به مادر یا پدرم بهم گفت اما من خودم در این مورد فعلاً تجربه ای ندارم چون سن نورا هنوز اقتضا نمیکنه اما باید از الان به فکر باشم و تحقیقاتم رو شروع کنم واسه تربیت صحیح و بی خطا ی کوچولوهامون برای اینده چون واقعاً دختر ظریفه و باید خیلی نرم باهاش رفتار کرد مخصوص تو این زمونه .ببخش پرحرفی کردم و سرت و درد اوردم.
مامان شادی
پاسخ
مرسی گلم که نظر دادی..امیدوارم نظرات دوستان دیگه هم به من کمک کنه و هم شما
شبنم
10 دی 92 23:30
شادی جون، دخترخاله ام این فیلم رو دیده بود، و چون می دونه که من همیشه پایه دیدن فیلم های معروف و تحسین برانگیز ایرانی و خارجی هستم! و از دست شون نمی دم، تو همون سالن سینما بهم اس داد که: شبنم، یه فیلم دیگه که بتونم بهت معرفی اش کنم رو دارم می بینم."هیس، دخترها فریاد نمی زنند."...از اون روز تا حالا خیلی دلم خواسته این فیلم رو ببینم، ولی هنوز پیش نیومده که بیرون باشم و یادم باشه که سی دی شو بخرم!. خلاصه که دوست دارم حتما ببینمش..و الان که دیدم تو هم در موردش نوشتی، علاقه ام به دیدنش بیشتر شد...منم دوست دارم ببینمش و بعد بیام هم نظرم رو در مورد فیلم بگم؛ و هم در مورد این مسائلی که در موردشون بحث کردی و سوال پرسیدی، حتی با وجودی که دختر ندارم!!
مامان شادی
پاسخ
ممنون شبنم جون.فیلم بسیار دیدنی هست،حتما ببین
مامان پارساجونی
10 دی 92 23:33
فعلا که نمیتونم چیزی بگم باید بیشتر دراین باره فکر کنمفردا خبرشو میدم
مامان شادی
پاسخ
منتظریم دوستم
مامانه کیاناوهانا
11 دی 92 0:44
شادی جون من فیلم من یک مادر هستم رو اول دیدم اونم خیلی موضوعش شبیه هیس هست .من چون خودم 2تا دختر دارم خیلی با دیدن این 2تا فیلم تحت تاثیر قرار گرفتم وفکر می کنم مراقبت از دختر خیلی سخت تر از پسر هست چون دختر اسیب پذیره وبا کوچکترین مشکلی زندگی ایندش تحت تاثیر قرار میگیره من نظر شخصیم اینه که تا جایی که اقتضای سن دختر هست باید راهنمایی بشه من فکر میکنم اولین گام مراقبت از دختر هست تا سنی که خوب رو از بد تشخیص بده .. خوشحال میشم نظر دوستان دیگه رو هم بدونم...
مامان شادی
پاسخ
ممنون که نظر دادی عزیزم این فیلم رو هم که گفتی خواهم دید
الناز مامان طاها
11 دی 92 2:21
من كه اين فيلم و نديدم ولي خوب به نظر من به مقتضاي سنش واسش توضيح بدي خوبه، يا گاهي وقتها يه بحثي راه بنداز ببين چه سوالاتي تو اين زمينه تو ذهنشه،شما هم واسه همون سؤالها پاسخ پيدا كن،چون اگه توسط خودمون پاسخ داده نشه از طرف دوستانش كه اونها هم كم سن و سال هستن و بي تجربه به غلط پاسخ داده ميشه كه اونوقت امكان داره اسيب هاي جدي بهش وارد كنه،ميتوني با يك روانشناس كودكان در اين رابطه مشورت بخواي
مامان شادی
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان سهند و سپهر
11 دی 92 10:10
سلام شادی جون . خوبی؟ تینا و رایان عزیز خوبن؟ در خصوص این فیلم من ندیدم ولی سعی می کنم به توصیه شما عمل کنم و بگیرم و ببینمش. برای سوالت هم باید بهت بگم که بهتره بهش یه چیزهایی بگی از حالا. قشنگ فکر کن به چیزهایی که می خوای بگی که در موقع گفتن نه یک کلمه بیشتر از اونچیزی که باید بدونه گفته باشی نه کمتر. جوری باشه که خیلی عادی بگی که ذهنش رو مشغول نکنه. بعد اول می تونی با پرسش ازش شروع کنی و ببینی چی فکر می کنه در این مورد. یا چه سوال هایی داره . اگر سوال خاصی بود که نمی تونستی پاسخگو باشی بهش بگو بعدا بهش جوابشو میگی . و فعلا هم در حدی که خودش رو حفظ کنه و اگر غریبه ای کوچکترین چیزی بهش گفت سریع به شما اطلاع بده باشه. در کل هم باید سعی کنی باهاش دوست باشی تا هر چی شد رو بیاد و راحت بهتون بگه. من با مادرم اینگونه بودم... هر کاری می کردم یا هر چی میشد حتی تا سن دانشجویی برای مامانم تعریف می کردم و اون باهام همدلی می کرد. به این طریق از همه کارهام با اطلاع بود. راستی وب مامان روانشناس هم چیزهایی در این خصوص داره که مطالعه ش مفیده. http://psychology.niniweblog.com/
مامان شادی
پاسخ
ممنون عزیزم از راهنمایی های مفیدت حتما به وبلاگ مامان روانشناس سر میزنم..فیلم رو حتما ببین
مامان سهند و سپهر
11 دی 92 13:37
شادی جونم اگر به وبلاگ طرفداران نمی ری بیا وبم تلگراف مدیریت و بخون عزیزم چون برای شما هم هست . خسته نباشی خانومی بوسسسسسس
مامان شادی
پاسخ
عزیز دلم ممنون که خبرم کردی
مامان آیسو وآیسا
11 دی 92 13:51
شادی عزیزززز...واقعا پستتو رو که خوندم دوباره رفتم به فکر اینده دخترا اخه میدونی تو جامعه ما متاسفانه دختر با پسر از نظر ازادی و محدودیت کاملا در تناقض هستن...این موضوعی که بهش اشلره کردی یکی از بزرگترین دغدغه های منه... چون یه مادر دختر دارم...فیلم رو ندیدم ولی حتما تهیه میکنم ومیبینم... اگه نظرمو بخواهی ...فکر میکنم همه بچه ها حتی از همون سنین پایین البته نه خیلی پایین ولی مثلا 8 یا 9 سال اموزش ببینن بهتره ولی به طور جزیی نه کلی چون بیداری جزیی نه تنها مضر نیست بلک مفیده ..برا اینکه به بچه یه پیش زمینه میده در مورد خودش و آیندهاش اما کلی وکاملش به نظر من کاملا میتونه مضر باشه چون باعث فعال شدن ضمیر نا خود آگاه کودک میشه که اگه براش روشن نمیکردیش اصلا نمیدونست چیه... حالا فیلم رو که ببینم میام بازم بهت میگم چیه نظرم ولی کلا مراقبت از دختر تو جامعه ما خیلی سخت تر از پسره این مبرهن وآشکاره...
مامان شادی
پاسخ
البته اینو نمی شه گفت که بزرگ کردن پسر راحتتره چون پسرها هم دردسرهای خاص خودشون رو دارن..فیلم رو حتما ببین..پسرها هم زیر سن مدرسه خیلی ممکنه براشون تجاوز جنسی پیش بیاد..مختص دخترها نیست فقط
متین مامی ایلیا
11 دی 92 14:24
واااااااااااااااااااااااااااااااایی شادییییییییییییییییییی یه عالمه نوشتم کد امنیتی لعنتی رو اشتباه زدم همش پرید به نظر من تو جوامع امروزی چه داخل و چه خارج از ایران آزارهای جنسی مختص دخترها نیست و هستند پسر بچه هایی که مورد ازار قرار گرفتن و اینده و زندگیشون نابود شده... پدرم معلم و بود چیزایی از مدارس پسرانه تعریف میکرد که اگه بگم مو به تنت سیخ میشه... شادی جون من با اینکه پسر دارم ولی همیشه از این مسائل میترسم و سعی میکنم هشیار باشم حتی تو جمع های خانوادگی... ایلیا سه تا پسر عمه داره که تو سن رشد هستن و خودمم تو خانواده خودمون پسر بچه های این سنی داریم... نه که بگم چیزی ازشون دیدم نه ، اصلا، ولی از قدیم گفتن ادم مالش و سفت میچسبه تا همسایش و دزد نکنه... همونطور که همه میدونن بچه ها تو اون سن در مورد جنسیت و مسائل جنسی کنجکاون و خوب خیلی اتفاقا ممکنه بیوفته که نباید بیفته برای همین من همیشه وقتی ایلیا دور از خودم بازی میکنه میرم بهش سر میزنم... وقتی هم که اومدیم خونه با بازی و شوخی و خنده بهش میگم واسه مامان تعریف کن چه بازی هایی کردی... چون ایلیا هنوز خیلی کوچیکه و نمیتونم جور دیگه ای آگاهش کنم... در مورد دختر های 8 و 9 ساله به نظرم خیلی راحت تره، باید با پدر و بخصوص مادر احساس راحتی کنن و بدونن که خیلی راحت همه چیز و میتونن تعریف کنن... یه سری مسائل برای بچه ها چه دختر و چه پسر بدون خجالت باید توضیح داده بشه، نمیگم مسائل اصلی زناشویی، اون و وقتی بزرگتر بشن و درکش و پیدا کنن خودشون متوجه میشن... وقتی من وخواهرم کوچیک بودیم مادرم خیلی قشنگ این مسائل و برامون باز کرد، فراخور سن و درکمون بهمون توضیح داد که باید مواظب خودمون و بدنمون باشیم و اجازه ندیم کسی بهمون دست بزنه واینکه در هر زمینه ای باید با مادرمون صحبت کنیم و مثل دوستمون میمونه و منو خواهرم همیشه باهاش راحت بودیم و هیچوقت احساس نمیکردیم اگه مسئله یا سوالی رو مطرح کنیم ممکنه واکنش بدی نشون بده... همونطور هم که تو فیلم دیدیم دختر کوچولو چندین بار به طرق مختلف خواست به مادرش توضیح بده ولی مادر بهش اجازه نداد... به هر حال به نظرم تو تفهیم کلیات مسائل جنسی و اینکه باید مواظب خودشون باشند نباید خجالتی وجود داشته باشه.... هر مادری بچش و یشناسه و زبونش و میدونه پس میتونه خیلی راحت خیلی چیزهارو به دختر یا پسرش توضیح بده ... ببخشید زیاد شد من کلا مباحثه خیلی دوست میدارم
مامان شادی
پاسخ
خیلی لذت بردم متین جون ..مرسی آره باید از نقاط ممنوعه بدنش شروع کنم اینجوری فکر می کنم راحتتر باشه حداقل برای من برای باز کردن سر صحبت باهاش
مامان الینا
11 دی 92 15:05
عزیزم منم این فیلم رو دیدم و موقعی که دختره داشت خاطرات هشت سالگی اش رو تعریف می کرد زار زار گریه کردم حتی همسرم هم منقلب شد واقعا دردناکه واقعیتی که تو اجتماع هست و خودمون مسئولیم تا از بچه ها مون محافظت کنیم خصوصی
مامان شادی
پاسخ
من هم دقیقا همین قسمتهاش زار زدم
مهسا مامان نورا
11 دی 92 15:26
دوست خوبم رایان خوشکلم چطوره بهتره که ایشااله؟
مامان شادی
پاسخ
ممنون مهسا جون از احوال پرسی هات خوبه عزیزم..
رها
11 دی 92 15:32
واقعا انقد سخته؟؟ خدایا خودت کمکمون کن چه قد سخته بچه داری
مامان شادی
پاسخ
کمی بیشتر از این قدر
مامان الینا
11 دی 92 15:34
عزیزم با اجازت من این قسمت ادامه مطلب رو به وبلاگم منتقل می کنم تا اونجا هم ببینم دوستان چی میگن
مامان شادی
پاسخ
ایشال با هم به یه نتیجه ای برسیم
شادی
11 دی 92 18:38
شادی جون من حواسم نبود تیک خصوصی زدم. اگه لازم دونستی کامنتمو کپی کن بزار
شادی
11 دی 92 18:50
فیلمی دیدم که از یکی از سکانس هاش خوشم اومدو بی ارنباط به این موضوع هم نبست. این موضوعی که میخوام تعریف کنم موضوع اصلی فیلم نبود ولی به نظرم خیلی ناثیر گذار و مفید بود. دختر خانواده 14-15ساله بود و به اقتضای سنش دوست داشت به یکی از پسر ها رابطه داشته باشه. پدر خانواده به شدت حواسش بود که اول پسره باهاشون رفت و آمد داشته باشه تا بشناسدش. و لی دختره نمی تونست پدرشو درک کنه. پدر برای جلب اعتماد دخترش کار خیلی قشنگی کرد. یک بار از دخترش خواست تا لباس خیلی قشنگ و رسمی بپوشه و دخترشو به یک رستوران خیلی مجلل و گران قیمت دعوت کرد. همون جا برای دخترش توضیح دادکه وظیفه ی هر پدر و مادریه که از بچه هاشون محافظت کنن. بهش گفت تودختر زیبایی هستی و تمام پسرها نلاش میکنن دلتو به دست بیارن ولی چیزی که منو نگران میکنه اینه که اونا نمی دونن از این چیز گران قیمتی که به دست آوردن چجوری محافظت کنن. بعد یک انگشتر خیلی خوشگل را از توی جعبه اش درآورد و رو به دخترش گفت اینو دستت می کنم به نشانه عهدی که بین ماست تا روزی که مرد لایقی پیدا بشه که لیاقت تو رو داشته باشه و تا اون روز اجازه بده من از تو محافظت کنم. اینکار خیای روی دختر تاثیر گذاشت و از اکن روز به بعد نحوه نگرش و ارتباطش با پدرس تغییر کرد. من خیلی از این سکانس فیلم لذت بردم.
مامان شادی
پاسخ
شادی جون من هم از تعریفی که کردی بسیار لذت بردم..اسم فیلم یادت نیست چی بود؟خیلی دلم میخواد با همسرم این فیلم رو ببینم
شادی
11 دی 92 23:06
Iآره حتما با هم ببینین. چون خیلی نکات جالبی داره. اسمش courageous
مامان شادی
پاسخ
مرسی گلم بابت معرفی فیلم
مامان الینا
12 دی 92 14:23
خانم یه پیام بی ربط به موضوع طبق سفارش شما داریم با همسری شاهگوش نگا می کنیم و شما رو دعا که همچین فیلم با نمکی رو معرفی کردی
مامان شادی
پاسخ
بعد از یه دوره بیماری دخملی که ایشالا دیگه هیچوقت سراغش نیان تماشای یه سریال طنز خالی از لطف نیست
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
14 دی 92 5:03
من که فرصت نکردم ببینم
مامان شادی
پاسخ
وقت کردی حتما ببین عزیزم
(زهره)مامان فاطمه
14 دی 92 15:34
حتما میبینمش فکر کنم برای مامانهای دختر دار واجبه
مامان شادی
پاسخ
از واجباته حتما ببین
.
14 دی 92 15:49
سلام من یک دختر 11 ساله هستم و مادرم درباره روابط جنسی به من توضیح داده . به من هشدار داده. به نظر من اگه پرسید برایش کمی توضیح بده تا حساب کار دستش بیاد من این چیزا رو میدونم و از آن موقع از خودم مواظبت کردم و هر کاری را نمیکنم از خجالت اسمم رو نگفتم ببخشید....من جایه دیگه وبلاگ دارم
مامان شادی
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون که واسم نوشتی به مامان خوبت تبریک میگم برای این ذهن باز و به شما برای داشتن چنین مادری..مواظب خودت باش کوچولوی دوست داشتنی
راحله مامان مانی
19 دی 92 9:31
من هم وقتی این فیلم رو دیدیم خیلی حالم بد شد، انگار یه واقعیت تو جامعه مثل یه خطر جدی اومد جلوی چشم هام که هی مواظب باش اینها مال توی فیلمها و داستانها نیست و برای خونواده تو هم ممکنه اتقاف بیفته. حتی برای من که پسر دارم هم این خطرات دور از ذهن نیست. از اون وقت تا به حال دیگه مانی رو به راحتی با هر آژانسی نمی فرستم خونه مادربزرگش. حتما حتما هم چند سال دیگه از پدرش می خوام که در مورد مسائل جنسی کاملا همه چی رو براش توضیح بده. اکیدا هم توصیه میکنم به همه شما مادرهایی که دختر دارید خودتون قبل از هر دوست و... دیگه ای برای بچه هاتون توضیحات کامل و مفصلی بدید. دیگه زمان اون وقتها که جشم و گوش بچه رو نباید باز کرد گذشته، چون چشم و گوششون با امکاناتی که الان هست کاملا باز می شه. پس چه بهتر که شما اولین کسی باشید که این کار رو میکنید و این رابطه رو با فرزندتون ایجاد میکنید که بعدها هم هر مساله یا اتقاقی رو با شما در میان بگذاره. یعنی باز هم شما اولین نفری هستید که اون میاد سراغتون. امیدوارم هیچ کدوممون با چنین تجربه سختی مواجه نشیم.
مامان شادی
پاسخ
ممنون راحله جون از توضیحات خوبت
مامان فرخنده
21 دی 92 8:47
جمعه موفق شدم با همسري بشينم و اين فيلم را ديدم خيلي تلنگر خوبي بود براي ما مادرهاي شاغل كه به هركسي بچه هاي معصوممون را نسپاريم و اين فيلم داشت مي گفت با بچه هامون رفيق باشيم اگه فقط مادره به حرف دخترش گوش ميداد تقدير اون طفل معصوم اين نبود خلاصه خيلي تحت تاثير قرار گرفتم و تا 3 صبح خوابم نمي بردم همش به مليسا نگاه ميكردم كه چقدر در برابر اين فرشته پاك مسئول هستم الان هم سركارم خيلي خوابم مياد توصيه ميكنم مادرهايي كه دختر دارند حتما اين فيلم را ببينند مرسي شادي جون كه گفتي اي فيلم را ببينيم
مامان شادی
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم-قابل شما رو نداشت-به قول دوستان دیگه گذشت اون دوران که بچه ها رو چشم و گوش بسته بار میاوردن